خاطرهاز برادر شهید
آخرین باری که عیسی جان جهت کسب اجازه از پدر و مادر و خداحافظی برای اعزام به جبهه از ساری آمد به او گفتم که درسش را تمام کند و بعد از اتمام تحصیلات برای اعزام اقدام کند. او با لبخند همیشگی خود گفت اگر امثال من محصلین، دانشجویان به فکر اتمام تحصیلات، متأهلین به فکر زن و فرزند خود خلاصه هر کس بخواهد به فکر دلبستگی های دنیوی باشد پس چه کسی باید از ناموس و شرف، آب و خاک این مملکت دفاع کند.
یکی از همرزمان شهید نقل کرده که شهید براری با وجود سن کم دارای روحیه بالایی بود و حتی به ما که از نظر سنی بزرگتر و سابقه حضور بیشتری در جبهه داشتیم هم روحیه می داد. همیشه بشاش بود و لبخند به لب داشت. در کارش خیلی جدی بوده و به همه کمک می کرد و در برخورد با مجروحین و انتقال آنها نهایت احتیاط را داشته و به مجروحین روحیه می داد. او بهترین امدادگر گروهان امام محمد باقر بود.