شهید عیسی براری، جوانترین شهید روستای جورجاده و منطقه دودانگه بود. با وجود سن کم، از روحیه بالایی برخوردار بود و حتی به کسانی که از نظر سنی بزرگتر بودند و سابقه حضور بیشتری داشتند، روحیه میداد. او بهترین امدادگر گروهان امام محمدباقر(ع) بود.
برادر شهید براری میگوید: آخرین باری که عیسی برای کسب اجازه از پدر و مادر و خداحافظی برای اعزام به جبهه از ساری آمد، به او گفتم که درسش را تمام کند و بعد از اتمام تحصیلات برای اعزام اقدام کند. او با لبخند همیشگی خود گفت «اگر امثال من، محصلان و دانشجویان به فکر اتمام تحصیلات، متأهلان به فکر زن و فرزند خود و خلاصه هر کس بخواهد به فکر دلبستگیهای دنیوی باشد، پس چه کسی باید از ناموس و شرف، آب و خاک این مملکت دفاع کند.»
در وصیتنامه او میخوانیم؛ «خداوندا تو را خیلی دوست دارم، ای کاش خون میشدی در رگهایم، جریان مییافتی و به سلولهایم جان میدادی و سراسر وجودم را فرا میگرفتی تا تمام اعضاء و جوارحم در خدمت تو باشد و تو را صدا بزند.
این را به همه میگویم که آگاه باشید و بدانید که هدفی را انتخاب کرده و در راه رسیدن به آن کوشش کردم. هدف من، راه سرورم، امام حسین(ع) است و از او سرمشق گرفتم و خود او فرمود «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، یعنی عمل من در این قیام باید سرمشق شما باشد و بدانید که من با آگاهی کامل و با عشق و علاقه فراوان در این راه قدم نهادم و امیدوارم که خداوند به من توفیق رسیدن به هدفم را عنایت کند.
ایمان به خدا را با جانتان ادغام کنید و روحتان را روح خدایی کنید تا از همه بلاهای شیطانی وا رهید. همیشه خدا را در نظر داشته باشید و زیاد به فکر مرگ باشید، منظور از مرگ همان شهادت در راه خداست. با خود بیندیشیم که آیا اگر خداوند جانتان را بگیرد، هیچ چیزی که شما را در آن عالم سرافراز کند و در مقابل اهل بهشت از خجالت سر به زیر نباشد دارید یا نه؟
بدانید که هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد که قرآن درباره کار کردن برای آخرت میفرماید: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» از پیش برای خود اعمال صالح ارسال کنید و بدانید که هر شری در این دنیا انجام دهید در آخرت نتیجهاش را خواهید دید و اگر ذرهای کار خیر انجام دهید، مزدش را میگیرید.
همواره به حق سخن بگویید. امر به معروف و نهی از منکر کنید و در اعمال خود احتیاط کامل داشته باشید. خدا را در نظر آورید و مواظب باشید که در دام شیطان نیفتید. سعی کنید فرامین و دستورات اسلام را مو به مو اجرا و در زندگی خود پیاده کنید.»
آخرین باری که عیسی جان جهت کسب اجازه از پدر و مادر و خداحافظی برای اعزام به جبهه از ساری آمد به او گفتم که درسش را تمام کند و بعد از اتمام تحصیلات برای اعزام اقدام کند. او با لبخند همیشگی خود گفت اگر امثال من محصلین، دانشجویان به فکر اتمام تحصیلات، متأهلین به فکر زن و فرزند خود خلاصه هر کس بخواهد به فکر دلبستگی های دنیوی باشد پس چه کسی باید از ناموس و شرف، آب و خاک این مملکت دفاع کند.
یکی از همرزمان شهید نقل کرده که شهید براری با وجود سن کم دارای روحیه بالایی بود و حتی به ما که از نظر سنی بزرگتر و سابقه حضور بیشتری در جبهه داشتیم هم روحیه می داد. همیشه بشاش بود و لبخند به لب داشت. در کارش خیلی جدی بوده و به همه کمک می کرد و در برخورد با مجروحین و انتقال آنها نهایت احتیاط را داشته و به مجروحین روحیه می داد. او بهترین امدادگر گروهان امام محمد باقر بود.
سلام و درود خدا بر شهیدان این میوههای رسیده و باطراوت باغ زیبا و پرشکوه خلقت که باغبان این باغ آنان را در حالی که در شادابی بودند چیده است و سلام و تحیات الهی بر شهیدانی که معشوق خود را یافتند و عاشقانه به سوی او پرواز کردند و رفتند به دیار یار خود و ما را تنها گذاشتند. نمی دانم که خداوند بزرگ این سعادت را که همانا شهید شدن در راه او می باشد را نصیب بنده می کند یا نه؟ ولی بزرگترین آرزویم این بوده و هست که به خیل شهیدان بپیوندم و خداوندا از اینکه به من سعادت دادی که در راه تو باشم تو را شکر می کنم. خداوندا حال که به من سعادت حضور در جبهه ها را دادی و مرا قابلیت آن دادی تا شاگرد مدرسه جبهه، این مکان مقدس تو شوم ای پروردگار مهربانم از تو می خواهم که مرا با مدرک قبولی که شهادت است بپذیری. خداوندا تو خیلی دوست داشتنی هستی همیشه آرزویم این بوده که پیش تو می آمدم تا مرا از این خراب آبادیهای دنیا نجات دهی اما حیف که گناهانم باعث شد تا خیلی دیر به حضورت برسم.
خداوندا تو را خیلی دوست دارم و نمی توانم جداییات را تحمل کنم ای کاش خون می شدی در رگهایم جریان می یافتی و به سلولهایم جان می دادی و سراسر وجودم را فرا می گرفتی تا تمام اعضا و جوارحم در خدمت تو باشد و تو را صدا بزند. خداوندا با خوشحالی و فکری آزاد به خاطر پیوستن به تو به جبهه آمدم تا شاید شربت شهادت بنوشم خداوندا اکنون می خواهم مطالبی را به عنوان وصیت وصیت نامه بنویسم به امید آنکه شهید شوم خیلی در تردید هستم زیرا هرگز نمی توانم از زبان یک شهید سخن بگویم. خودم را بیشتر از هر کس محتاج به سفارش می دانم اما به هر حال تمام افکارم را روی هم گذاشته و سفارشها و خواستههایی را که یک شهید راه حق باید داشته باشدبنا به وظیفه دینیام مینویسم.
اولا این را به همه می گویم که آگاه باشید و بدانید که هدفی را انتخاب کرده و در راه رسیدن به آن کوشش کردم، هدف من راه سرورم حسین (ع) است و از او سرمشق گرفتم و خود او فرمود: « و لکم فی اسوة » یعنی عمل من در این قیام باید سرمشق شما باشد و بدانید که من با آگاهی کامل و با عشق و علاقه فراوان در این راه قدم نهادم و امیدوارم که خداوند به من توفیق رسیدن به هدفم را عنایت فرماید. آمین.
سخنانی با امت حزب الله دارم قبل از هر چیز شما را به تقوا و پرهیز از معصیت خداوند دعوت می کنم. تقوا پیشه کنید تا به رستگاری کامل برسید. ایمان به خدا را با جانتان ادغام کنید و روحتان را روح خدایی کنید تا از همه بلاهای شیطانی وا رهید. همیشه خدا را در نظر داشته باشید و زیاد به فکر مرگ باشید منظور از مرگ همان شهادت در راه خداست. با خود بیندیشیم که آیا اگر خداوند جانتان را بگیرد هیچ چیزی که شما را در آن عالم سرافراز کند و در مقابل اهل بهشت از خجالت سربه زیر نباشد دارید یا نه؟ بدانید که هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد که قرآن درباره کار کردن برای آخرت می فرماید : « و لا تزر وازرة وزر اخری » از پیش برای خود اعمال صالح ارسال کنید. و بدانید که هر شری در این دنیا انجام دهید در آخرت شرش را خواهید دید و اگر ذرهای کار خیر انجام دهید مزدش را می گیرید همواره به حق سخن بگویید. امر به معروف و نهی از منکر کنید و در اعمال خود احتیاط کامل داشته باشید خدا در نظر آورید و مواظب باشید که در دام شیطان نیفتید. سعی کنید فرامین و دستورات اسلام را مو به مو اجرا کنید و در زندگی خود پیاده کنید مطیع و پیرو واقعی ولایت فقیه باشید تا دین اسلام و مملکت اسلامی از شر همه خطرها محفوظ بماند شما را سفارش می کنم از رفتن به جبهه ها خودداری نکنید و همواره جبهه ها را گرم نگهدارید که همانا خدا در قرآن می فرماید : « و جاهدوا فی سبیل الله » یعنی در راه خدا جهاد کنید. جبهه ها را فراموش نکنید و دانش آموزان عزیز در پشت جبهه ها درسشان را خوب بخوانند که امام فرمودند : « مدرسه سنگر است و این سنگرها باید حفظ شود. »
نماز را بپای دارید و به بهترین وجه و با اخلاص و خصوع و خشوع و با حضور قلب نماز بخوانید که نمازتان از همه چیز مهمتر است زیرا که پایه و اساس دین است.
رسول اکرم (ص) می فرماید:
« الصلاة عمود الدّین ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواها »
« نماز ستون دین است اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود و مورد قبول درگاه حق نشود هیچ عمل دیگری قبول نمی شود. »
زندگی نامه جوانترین شهید روستای جورجاده و منطقه دودانگه شهید عیسی براری
در صبحدم سال 1352 در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. پدر و مادرش نام او را عیسی نهادند.
عیسی در دامان پرمهر و محبت خانواده رشد کرده و تعالیم دینی را فرا می گرفت. دوره ابتدایی را در زادگاهش و دوره راهنمایی را در مدرسه امام حسین (ع) پاجی به پایان رساند.
در دوران تحصیل همواره ایمان و ادب را سرلوحه کارخود قرار داده به طوری که همه معلمان و مدیران و هم کلاسی های دوران درس و تحصیل از او به عنوان یک نمونه اخلاق یاد می کنند.
عیسی در کار منزل و کشاورزی یار و یاور پدر و مادر بوده و از هیچ فرصتی برای کمک به پدر و مادرش و دیگران دریغ نمی کرد.
به جهت عدم وجود دبیرستان در منطقه برای ادامه تحصیل به شهرستان ساری رفته و تحت سرپرستی یکی از بستگان (عمه) قرار گرفت و در دبیرستان طالقانی مشغول به تحصیل شد.
عشق خدمت به وطن و دفاع از میهن در لباس مقدس بسیجی همه وجودش را فرا گرفت تا او را از کلاس درس به مکتب والای ایثار و شهادت رهنمون سازد. و پس از یک دوره آموزشی در پادگان قدس ساری به عنوان امدادگر به جبهه اعزام شد. در تاریخ 4 / 3 / 1367 در جنگ ناجوانمردانه و حمله وحشیانه شیمیایی رژیم معدوم بعث به شلمچه به فیض شهادت نائل شد. پیکر پاکش بیش از 3 ماه در محاصره دشمن بوده و دستیابی به آن غیر ممکن بود. با پیشروی رزمندگان در خاک دشمن پیکر پاک او و دیگر شهدای شیمیایی به میهن منتقل شد. جنازه پاک او در تاریخ نهم مهر ماه 1367 تشیع شد و در آرامگاه ابدی خود دفن گردید.
روحش شاد و یادش گرامی باد